به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ عباس سلیمینمین در این مناظره با اشاره به انگیزه آمریکا در فرستادن یک مقام عالیرتبه آن کشور به ایران اظهار داشت: انگیزه آمریکا از فرستادن مکفارلین و هیئت همراه به ایران داشتن یک برگه موثر در صحنه معادلات سیاسی ایران بود و این موضوع به روشنی در گزارش تاور اشاره شده و حتی در خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی نیز کدهایی نیز وجود دارد که نشان میدهد گزارش تاور مورد تایید است و آمریکاییها بیتردید به دنبال ایجاد راهحلهایی برای بهبود روابط با ایران بودند.
وی افزود: در آن مقطع تمایلات جریان سیاسی آقای هاشمی رفسنجانی برای ما روشن نبود. سال گذشته هاشمی گفت من در دوران امام هم معتقد به بهبود روابط با آمریکا بودم. اما اگرچه دیرهنگام به این موضوع اشاره کرد، اما ردپای این گرایشها را به راحتی میتوان در موضوع آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان و گرفتن تسلیحات از آمریکا مشاهده کرد.
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران با اشاره به اینکه هاشمی در ۱۳ آبان سال ۶۵ اعلام کرد که امام خمینی فرموده بودند، که بررسی کنید هیئت آمریکایی با چه هدفی به ایران آمده است، تصریح کرد: آقای هاشمی خودش به این موضوع اذعان میکند که امام از ترکیب هیئت آمریکایی و هدف آنها اطلاع نداشت اما اینکه تصور کنیم هیچ کس از این موضوع مطلع نبوده و هیئت آمریکایی بدون تضمین از مقامات عالی کشور وارد ایران شدهاند، سادهانگاری است چرا که خاطرات آقای هاشمی نشان میدهد که او کاملا از کیفیت ورود مقامات آمریکایی و ترکیب آنها اطلاع دارند و میدانند که آنها به صورت سری میخواهند وارد ایران شوند.
سلیمی نمین با اشاره به اینکه آقای شکوهی در این مناظره تاکنون پذیرفته که آمریکا به دنبال بهبود روابط با ایران بود، عنوان کرد: آقای هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود مینویسد در جلسه سران کشور درخواست آمریکاییها و اینکه چه پاسخی به آنها بدهیم مورد بررسی قرار گرفت. سوالی که وجود دارد این است که آیا با این وجود باز هم آمریکاییها بدون هیچ هماهنگی با یک مقام عالیرتبه ایران وارد کشور شدند. هیچ تحلیلگر سیاسی نمیپذیرد که آمریکا بدون یک مقام پشتیبان و حامی به ایران سفر کند.
وی اضافه کرد: بیتردید شرایط جنگ دشوار بود اما شرایط بدتر از اول جنگ نبود. در سال ۵۹ وضعیت بسیار خطرناکتر بود البته تجهیزاتی که آمریکا و اروپا به عراق میدادند، شرایط را سختتر کرد اما نکتهای که مورد غفلت واقع میشود این است که استراتژی جنگ را رهبری تعیین میکند و سوال دیگری که به ذهن میرسد این است که آیا امام راحل از راهبرد و استراتژی جنگ عدول کردند، امام حتی وقتی متوجه شدند اطرافیان آقای هاشمی در مجلس مسئله صلح را مطرح کردهاند، به ایشان تذکر میدهند که مراقب باشید چرا که استراتژی جنگ تغییری نکرده است.
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران با بیان اینکه اگر در جلسه شورای سران صرفا در مورد آزادی گروگانهای آمریکایی و تهیه تسلیحات از بازار سیاه بحث شده چه دلیلی وجود دارد که سران کشور با این مسئله مخالفت کنند، خاطرنشان کرد: این دو موضوع مورد توافق همه سران کشور بود، بنابراین باید دید چه مسئلهای وجود دارد که سران با آن مخالف هستند. البته آقای هاشمی در نگارش خاطرات خود این مسئله را با زیرکی مینویسد.
سلیمی نمین ادامه داد: حتی در نامه آقای میرحسین موسوی به امام نیز دلالت دارد که آقای هاشمی رفسنجانی کارهایی کرده که دیگران اطلاع نداشتند و گفتوگوهای آقای محسن رضایی هم به این موضوع صحه میگذارد و حتی سایر شخصیتهای شورای سران نیز چنین مواضعی داشتند. آقای هاشمی هم بعدا به این مسئله اذعان کرد که من با بهبود روابط موافق بودم و در همان زمان نیز آمریکا به دنبال رابطه با ایران بود. بنابراین مشخص میشود که چرا مکفارلین به طور ناگهانی به تهران آمد وگرنه آمدن یک مقام عالیرتبه آمریکایی به همراه یک مقام اسرائیلی بسیار عجیب بود، بنابراین مشخص است که باید منافع اسرائیل در این مذاکرات رعایت میشد.
وی در همین رابطه افزود: آقای محسن رضایی میگوید وقتی متوجه شدیم که در تهران اتفاقاتی در جریان است، آقای کنگرلو و وردینژاد به عنوان رابط قرار دادیم تا بدانیم پشت صحنه چه میگذرد. رضایی ادامه میدهد که میزان اطلاع حضرت امام(ره) از جزئیات نیز مانند میزان اطلاعاتی بود که ما داشتیم. بنابراین تمام این کدها نشان میدهد که آقای هاشمی خودش یک خط مشخص را دنبال میکرد که به اعتقاد او در مورد رابطه با آمریکا ارتباط داشت.
علی شکوهی در این نشست با انتقاد از اینکه به نظر میرسد یک جریان خاص عمدا سعی دارد تا با استفاده از ماجراهایی همچون پروندههای مک فارلین به جریان رقیب خود حمله کند، اظهار داشت: وقتی جنگ تحمیلی آغاز شد، ما شرایط لازم را برای جنگ نداشتیم و ارتش ما وابسته بود در حالی که پس از انقلاب از سوی هیچ یک از کشورها حمایت نمیشدیم.
وی افزود: طارق عزیز میگوید کشوری که در میان ابرقدرتها هیچ متحدی ندارد و در داخل در سطح سران دچار اختلاف است و همینطور ارتش مستحکمی ندارد محکوم به شکست است اما به هر حال نتیجه طور دیگری شد. ولی حقیقت این است که ما تنها بودیم و صدام حتی از حمایتهای تسلیحاتی شوروی و فرانسه برخوردار بود.
شکوهی با بیان اینکه بیتردید علاوه بر وجود انگیزه و ایستادگی، این تجهیزات است که بخشی از جنگ را تامین میکند، تاکید کرد: ما در سال 64 تجهیزات کافی نداشتیم و فکر کردیم که باید شرایطی فراهم شود تا تجهیزات را از طریقی تهیه کنیم و در این مسیر ظاهرا ماجرای مکفارلین مطرح شد و سوالی که بوجود آمد این بود که آیا وارد بازی با آمریکا بشویم یا نه؟ آمریکا در آن زمان گروگانهایی در لبنان داشت که ایران به دلیل نفوذ خود در لبنان از طریق جنبش امل میتوانست در این ماجرا ایفای نقش کند و عملا این موضوع مطرح شد که در ازای آزادی گروگانها، ایران تجهیزات لازم خود را از آمریکا دریافت کند.
شکوهی ادامه داد: امام برای این موضوع دو شرط تعیین کردند که شرط اول این بود که این ماجرا منجر به ایجاد رابطه با آمریکا نشود و شرط دوم نیز تاکید بر این موضوع بود که ایران در هنگام انتشار خبر سفر سری مقامات آمریکایی، دست برتر را داشته باشد و در هر حال ما تجهیزات را از آمریکا گرفتیم و شرایط بهتری ایجاد شد اما مشکل ما ادامه داشت.
این روزنامهنگار با بیان اینکه آمریکا با فرض برداشتن گامی بزرگ و ایجاد رابطه با ایران وارد این ماجرا شد اذعان داشت: آمریکا تصور میکرد میتواند مانند قضیهای که در مورد سفر نیکسون اتفاق افتاد و منجر به رابطه گسترده با این کشور شد، ماجرای ایران را نیز به این سو هدایت کند اما وقتی مقامات عالی آمریکایی با ماهیت ایرلندی وارد کشور شدند و نتوانستند با مقامات عالی ایران دیدار کنند، مک فارلین به دلیل همین بیاعتناییها با ناراحتی از ایران رفت و حتی گفت که اگر من به شوروی رفته بودم چکمههای مرا هم لیس میزدند.
وی ادامه داد: به هر تقدیر خبر این موضوع از سوی دو طرف افشا نشد تا جایی که آقای قربانیفر به عنوان دلال این پرونده نامهای برای آقای منتظری نوشت و در آن تقاضا کرد که از طریق ایشان بتواند به پول خود برسد. در نتیجه باند مهدی هاشمی نیز که با حکومت در آن مقطع اختلاف داشت از این ماجرا مطلع شد و دوستان مهدی هاشمی این مطالب را به روزنامهها دادند و روزنامهها مطالبی را با این مضمون که امام در این پرونده سازشکاری کردهاند اما آقای منتظری هنوز انقلابی است، منتشر کردند.
شکوهی در همین رابطه افزود: در این مقطع حضرت امام به هاشمی رفسنجانی گفت باید موضوع مکفارلین را افشا کنیم که در نتیجه هاشمی رفسنجانی در سخنرانی خود در 13 آبان از این ماجرا پرده برداشت.
این روزنامهنگار تاکید کرد: تیمی که در ماجرای پرونده مکفارلین وارد صحنه شد، بسیار محدود بود و حتی اجازه مذاکره با آمریکا برای ایجاد رابطه نداشت.
وی با اشاره به بخشهایی از خاطرات هاشمی رفسنجانی در مورد پرونده مک فارلین تصریح کرد: بحث رابطه با آمریکا که آقای هاشمی در جلسه سران مطرح کرده بود همین دو محور گرفتن تسلیحات و آزادی گروگانها بود چرا که هاشمی در خاطرات خود مینویسد قرار شد بعد از اینکه در جلسه شورای سران در مورد رابطه با آمریکا نتیجه نگرفتیم حاج احمد خمینی موضوع را با امام مطرح کند. بنابراین همین مسئله نشان میدهد که طرح موضوع با امام با وجود اینکه همه بر مخالفت امام با رابطه با آمریکا مطلع بودند حاکی از سطحی بودن این روابط بود و بیتردید مفهوم رابطه با آمریکا به همین دو محور محدود میشد. بعدها مطرح شد که امام فرموده بودند که این رابطه تاکنون ضرری نداشته اما باید مراقب باشیم که آمریکاییها سر ما کلاه نگذارند. تمام کدها نشان میدهد که آمریکا مدام موضوع رابطه با ایران را پیگیری میکرد. سوالی که وجود دارد این است که مگر میشود کارهایی در سطح کلان و به این شکل را بدون زمینهسازی و تدارک انجام دهیم، ما که حتی تدارک قطعنامه 598 را در ایران دیده بودیم چرا که سیاست امام سیاست اعلامی بود و برای اینکه همه مردم و رزمندگان بدانند که ما تا آخر ایستادگی میکنیم امام نیز بر این موضوع تاکید میکردند و میفرمودند که جنگ باید تا رفع فتنه در عالم ادامه داشته باشد اما واقعا جنگ باید تا رفع فتنه در عالم ادامه پیدا میکرد؟ آیا واقعا امام معتقد بود که ما باید جنگ را تا جنگ بغداد ادامه دهیم؟ پیروزی نظامی علیه صدام برای ما بسیار مهم بود اما باید دید که در عین حال سطح امکانات ما چقدر بوده است.
عباس سلیمی نمین در ادامه با اشاره به اینکه شعار امام کلان بود، تاکید کرد: امام در زمان پذیرش قطعنامه گفتند که من تا دیروز اعتقاد دیگری داشتم اما برحسب واقعیات امروز جام زهر را سر میکشم. آقای هاشمی نیز در سال ۶۲ سیاستهای مختلفی را بیان میکند و اگر «شعار جنگ، جنگ تا پیروزی» با شعار «یک پیروزی در این جنگ» همسان است چرا آقای هاشمی این شعار را مطرح نمیکند.
سلیمی نمین ادامه داد: هاشمی میگوید وقتی مسئله پذیرش قطعنامه در جمع فرماندهان مطرح شد، ما دچار مشکل شدیم و همه میپرسیدند شعار جنگ ، جنگ تا پیروزی چه شد؟ آقای رضایی گفته است وقتی که متوجه شدیم که برخی میخواهند از جبههها استفاده سیاسی کنند، دچار سرگردانی شدیم. همه اینها نشان میدهد که دوستان آقای هاشمی بحث دیگری را دنبال میکردند که امام گاهی ناگزیر میشدند که به آنها برخورد کنند.
وی در همین رابطه افزود: وقتی امام میگوید فلان کار را انجام ندهید، قطعا اگر برداشت آقای هاشمی نیز متفاوت باشد باید از امام تبعیت میکرد، اما هاشمی باز هم مواضع خود را ادامه میدهد.
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران تاکید کرد: آقای شکوهی نمیخواهد بپذیرد که هاشمی محور دیگری را دنبال میکند او میداند موضع آمریکا تعیینکننده است و باید برای صلح، با آمریکا تعامل داشته باشد بنابراین همین مسئله را دنبال میکند.
سلیمینمین با اشاره به بخشی از خاطرات رفسنجانی در مورد ماجرای مکفارلین یادآور شد: هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود مینویسد که فقط ماموران امنیتی و اطلاعاتی به همراه یک دلال برای مذاکره با هیئت همراه مکفارلین اعزام شدند. سوالی وجود دارد و آن اینکه آیا واقعا همینطور بوده است، اظهارات آقای هاشمی عین خلاف واقع بوده است، آیا آقای هاشمی در این مورد خلاف واقع نگفته است؟
علی شکوهی با بیان اینکه آقای هاشمی رفسنجانی در نگارش خاطرات خود حتی فرصت رفوعکردن خاطرات خود را نداشته است و آن را بلافاصله منتشر میکند، عنوان کرد: برخی خاطرات خود را هر جور بخواهند مینویسند و مظلومیت بهزاد نبوی و امثال آقای هاشمی آنقدر هست که آنها بخواهند به عنوان مقصر جنگ معرفی شوند. برخی دوستان تصور میکنند که امام خمینی علم غیب داشت و همه باید تابع محض ایشان باشد و بحث و دعوا نکنند. آن هم در حد آقای هاشمی رفسنجانی که در حد فرماندهی جنگ بود اما من با این نظر مخالفم.
وی ادامه داد: لزومی ندارد که هاشمی رفسنجانی در جمع فرماندهان در مورد استراتژی بحث نکند چرا که در سایر سخنرانیها مدام استراتژی امام را تکرار میکرد. من با این نظر مخالفم که "ما سرباز میخواهیم و فرمانده نمیخواهیم". اتفاقات معتقدم که فرماندهان باید باشند تا بتوانند شرایط را تحلیل کنند.
شکوهی افزود: چه کسی باید شرایط اقتصادی، نظامی و فرهنگی را در آن مقطع برای حضرت امام تحلیل میکرد. شاید اگر این اتفاق نمیافتاد ما در وضعیت بدتری مجبور به نوشیدن جام زهر میشدیم چرا که امام هم علم غیب نداشت و با همین بررسیها تصمیم میگرفت.
به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در ادامه سلیمی نمین در رد اظهارات شکوهی مبنی بر اینکه آقای هاشمی فرصت رفوع کردن خاطرات خود را نداشت و بلافاصله آن را منتشر کرد، گفت: آقای هاشمی ۱۰ سال بعد خاطرات خود را چاپ میکرد و او تازه در ایام اخیر خاطرات سال ۶۸ را به چاپ رسانده است، آیا واقعا آقای هاشمی فرصت رفوع کردن خاطرات خود را نداشت.
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران ادامه داد: سیدحسن خمینی از هاشمی میپرسد شنیدهایم برادرزاده شما به آمریکا رفته اما آقای هاشمی به صراحت پاسخ میدهد که من مطلع نیستم سوالی که به ذهن میرسد آیا آقای هاشمی از اعزام برادرزاده خود برای مذاکره با آمریکا مطلع نبوده است؟! این یک شوخی بزرگ است. هاشمی حتی محسن رضایی را هم وارد این جریان کرد. اگر غیر از این است، با وجود این همه خلافگوییها چرا آقای هاشمی یک بار در پاورقی خاطرات خود نگفته است در آن تاریخ به من اطلاعات ناصحیح دادند.
سلیمی نمین افزود: اتفاقا یکی از مآخذ مهم در مورد ماجرای مکفارلین خاطرات هاشمی رفسنجانی است چرا که او نمیتواند بگوید مطالبی که خودم نوشتم قابل قبول نیست.
وی تاکید کرد: آقای شکوهی در طول این مناظره حرف خود را تغییر داد و گفت آقای هاشمی باید نظرات متفاوت خود را با امام مطرح میکرد در حالی که در ابتدا آقای شکوهی معتقد بود که هاشمی رفسنجانی شعار خود را تغییر نمیداد.
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران ادامه داد: تردیدی وجود ندارد که آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان یک مقام عالیرتبه جنگ باید نظرات مخالف خود را با امام مطرح میکرد، اما نکتهای که وجود دارد این است که خاطرات او نشان میدهد که او قبل از اینکه با امام طرح موضوع کند، مسائل را به حضور فرماندهان جنگ مطرح میکند تا از طریق فرماندهان جنگ امام را تحت فشار قرار دهد. در حالی که میتوانست پس از طرح بحث با حضرت امام اگر ایشان نظر هاشمی را نمیپذیرفت، سپس موضوع را در سطح فرماندهان و با اعمال نظر امام مطرح کند. در حالی که آقای هاشمی مدام به امام فشار میآورد تا ایشان را وادار به تغییر خط مشی کند.
سلیمی نمین با بیان اینکه قبول دارم که امام خمینی علم غیب نداشت، اما در حقیقت آخرین تصمیمگیر بود، تاکید کرد: آیا باید چون امام معصوم نبوده است، در کشور مدیریت دوگانه ایجاد کنیم. این کار صحیح نیست بلکه امام باید پس از انجام مشورتها برای کشور تصمیم بگیرد و نمیشود کشور را با استراتژیهای مختلف اداره کرد.
وی ادامه داد: یکی از مشکلاتی که در زمان مدیریت هاشمی رفسنجانی در جبهه به وجود آمده است، این بود که وقتی خود هاشمی به کار سیاسی میپردازد، به ذهن برخی از فرماندهان نیز خطور میکند که چرا نباید به کار سیاسی بپردازند. نگاه امام نگاهی وظیفهمحور بود اما هاشمی رفسنجانی با نگاه مادی به فعالیت میپرداخت، بنابراین این مسئله موجب اصطکاکهایی میان این دو سطح میشد.
سلیمی نمین در پایان خاطرنشان کرد: آقای هاشمی رفسنجانی به اندازه کافی قدرت دارد، برای او مظلومیت نتراشیم. باید دید که در حقیقت او مظلوم بوده یا کشور را با خودمحوریهایش دچار مشکل میکرد البته ایشان در بسیاری از موارد مفید بود و در بسیاری از موارد با خودمحوری به اداره کشور میپرداخت.
شکوهی در ادامه مناظره با بیان اینکه آقای قربانیفر که دلال پرونده مک فارلین است و صورتجلسات این موضوع را تدوین میکرد در گزارش خود صرفا به ورود هیئتهای 4 نفره و 11 نفره به کشور اشاره میکند. ادامه داد: آقای کنگرلو که طرف اصلی مذاکره است میگوید در فرودگاه با کمال تعجب مشاهده کردم که مک فارلین مشاور امنیت ملی سابق ریگان، سرپرستی هیئت آمریکایی را برعهده داشت. آقای هاشمی در سخنرانی خود میگوید شاید فرد مورد نظر مک فارلین نبوده باشد. ما آنها را ندیدیم در گزارش تاور آمده است که مک فارلین میگوید من نمیدانستم که یک اسرائیلی قرار است ما را در این تیم همراهی کند بنابراین همه این شواهد نشان میدهد هیچ کس از اینکه در راس هیئت آمریکایی مکفارلین قرار است به تهران بیاید خبر نداشت. حتی گذرنامههای این افراد نیز ایرلندی بود به طوری که مسئول امنیتی مذاکرات میگوید من از ورود این هیئت غافلگیر شدم.
وی تاکید کرد: آقای سلیمی نمین میخواهد القا کند که قبول قطعنامه به دلیل تفاوت میان نگاه امام و نگاه آقای هاشمی رفسنجانی بود به طوری که نگاه حضرت امام تکلیفمحور بوده و نگاه آقای هاشمی دیدگاهی مادی بوده است در حالی که هر دوی این دیدگاهها وظیفه محور بودند و به اقتضای جنگ کار میکردند.
شکوهی ادامه داد: حضرت امام در نامه محرمانه به مسئولان مینویسد که هیچکدام از فرماندهان و مسئولان که مسئله قبول قطعنامه را مطرح کردند، مشکلی ندارند و از سر خیرخواهی این موضوع را طرح کردند. آقای هاشمی وقتی فرماندهی را برعهده گرفت، استراتژی خود را با امام راحل مطرح کرد و ایشان مخالف نبود اما ما در ادامه جنگ تحمیلی واقعا دچار مشکل بودیم چرا که هر چه پیش میرفتیم تدارک رزمی و مهندسی ارتش عراق قویتر میشد و ما حتی فرصت غافلگیری آنها را نیز نداشتیم.
این روزنامهنگار با بیان اینکه آقای هاشمی رفسنجانی از اعزام برادرزاده خود برای مذاکره با آمریکا ناخشنود بود، خاطر نشان کرد: در خاطرات آقای هاشمی آمده است که ایشان برادرزاده خود و آقای محسن رضایی را در مورد اعزام وی برای مذاکره با آمریکا مورد سرزنش قرار داده و اسناد نشان میدهد که آقای هاشمی رفسنجانی در جریان اعزام علی هاشمی رفسنجانی برادرزاده خود برای مذاکره با آمریکا نبوده است.